یاد گرفتم که باید خوب بود...
یاد گرفتم که نباید نازید...نباید بالید...
آموختم که حتی خم ابروان یار و ردیف دندان هایش هم واقعا زیبا نیست...
فروتنی بهتر است...
سکوت در مقابل تحسین زیبنده تر است...
تو همان انباشتگی شگفت انگیز پروتون ها نوترون ها الکترون ها, اتم ها و مولکول هایی و بر هم نهی فریبنده ی امواج الکترومغناطیسی و ارتعاشات صوتی هستی...
تلخ است تلخ تر از زهر مار...زهر مار هم حتی آنقدرها تلخ نیست...هیچ چیز به اندازه ی تلخ, تلخ نیست.
باید خوب بود...بهترین بود
شاید...باید...