برف می آید


 دارد برف می آید.رفته بودم آشپزخانه ببینم توی یخچال شیر هست یا نه.که یک دفعه چشمم به کف سفیدپوش شده ی حیاط افتاد.و یک ذره بالاتر,تکه های کوچولوی برف که یکنواخت و عجولانه خودشان را روی برف های کف حیاط ولو می کردند...

 این روزها خانه خیلی سوت و کور است.از در و دیوار غصه می بارد.خیلی وقت ها از خانه می زنم بیرون,بدون اینکه مقصدی داشته باشم یا اصلا جایی برای رفتن.همینطوری یک خیابان را میگیرم و بالا و پایین می رومش.تنها.
 از وقتی برادرم را به اوین برده اند اوضاع بدتر هم شده.پدری که تا چند سال پیش گریه اش را اصلا ندیده بودم حالا هر روز موقع ناهار آهنگ غمگین گوش می دهد و ابروهایش به هم نزدیک می شوند,که یعنی نزدیک است گریه کند و بارها گریه هم کرده.مادر هم که مادر است,گفتن ندارد.از من خواسته عکس فرشاد را پس زمینه ی گوشی اش بگذارم.قبل تر ها می شد لااقل نشست با آنها حرف زد.شوخی کرد.اذیتشان کرد.و وقتی از اینکه چرا فرشید زن نمی گیرد گلایه می کنند,خندید.اما دیگر حال نمی دهد حرف زدن با آنها.بخصوص با آن کانال عتیقه ای که بابا پیدا کرده و همیشه آهنگ های درد دل تازه کن پخش می کند.از آنهایی که بابا و مامان آن موقع که جوان بودند گوش می کردند.حالا در خانه ی ما هر روز حتما یک نفر گریه می کند...
 داشتم از برف می گفتم.آره.برف خیلی خوب است.برف یعنی تغییر.بخصوص وقتی از پنجره ی اتاقم به حیاط نگاه می کنم.آه چقدر دوست دارم بروم توی حیاط.همینطوری روی برف ها بمانم.لمس کنمشان.باهاشان حرف بزنم.ولی...لعنت به تنهایی.مدتهاست به سرم زده.بارها سرم گیج می رود و به کمک میز و صندلی و غیره خودم را سرپا نگه می دارم.وسواس شده ام به همه چیز.همه اش فکر می کنم...فکر فکر فکر!!!یک زمانی عقیده داشتم با سعی و تلاش هر کاری می شود کرد.ولی انتظار این چنین مرض پرهیبتی را نداشتم.مرض فکر کردن!نمی شود فکر نکرد!نمی شود تلاش کرد برای فکر نکردن.قوی تر می شود لامذهب!من خوب می شوم یعنی؟!

نظرات 5 + ارسال نظر
صدف شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:22 ب.ظ

پدر و مادرها به یک سنی که میرسن دنبال بهونه میگردن برای گریه کردن. خداکنه زودتر برادرتون آزاد بشه. اما بعد از آزادی اونهم فکر نکنین گریه ها تموم میشن...

آی گفتی!بابام تو چن سال کلی تغییر کرده...
نه گریه ها شون تموم نمیشه.بازم یه حس نوستالوژیکی هست که بهشون میگه بچه ها همه رفتن سر خونه زندگی شون و این یکی(من!) هم بالاخره میره و ما دوباره تنها میشیم...

یه ضعیفه شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:26 ب.ظ

خوب می شوی فرهاد
خوب می شوی
خدای همه مان بزرگ است و خدای تو اما بزرگ تر
فرهاد یه سوال می تونم بپرسم ازت ؟

می تونی

طراوت دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:22 ب.ظ http://nabeghehaye89.blogsky.com

سلام فرهاد
این واقعیت داشت؟!
الهی بگردم برادرم! ایشالا به امید خدا همه چی درست میشه.
ببین وظیفه ی خودت بدون شاد کردن اونارو. تو این موقعیت تو دیگه نباید خودتو ناراحت نشون بدی.
اره فک کردن خیلی بده. یه مدتی بود که منم خیلی فکر میکردم. کاملا اعصابم بهم ریخته بود. نمیدونم چطور شد که......فک کنم دلیل فکر مشغولیم ازبین رفت.....که آزاد شدم.

مث همیشه زیبا نوشتی

واقعیت که داشت.
راستش من به شانس اعتقاد ندارم خیلی ولی این مدت همش فک می کنم آدم بدشانسی هستم کلا و این باعث میشه زده بشم از همه چی.همش فک میکنم : گیریم همه چی به دست بیارم بازم بدشانسم!
آخه من که آدم خوبی بودم چرا همش عذاب می کشم
خوب میشم یه روزی.اینطوری نمیمونه

طراوت سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:29 ب.ظ http://nabeghehaye89.blogsky.com

اینو نگووووو.
حضور پدرو مادرت و سلامتی و...خیلی چیزای دیگه؛ از بزرگترین شانس ها و خوشبختی های زندگی هستن که تو داری

آره راست میگی...
سلامتی بخصوص.من از نظر جسمی خیلی سالمم.حتی چاق هم نیستم. و هرچی هم بخورم نخواهم شد!بنده ی ناشکری هستم میدونم.
حالم خوب میشه طراوت جان
اینا بخاطر شرایطیه که توشم و به زودی ازش میام بیرون

امیر پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ب.ظ http://hajvyat.blogfa.com

سلام
راه حل ندارم برایه خودت
چون خودم هم موقعیته خیلی بدی دارم
و لالایی بلد نیستم وگرنه میخوابیدم...
دوسته خوبم
همه چیز هر روز دارد بدتر میشود...
سگی تر و سگی تر
بیا با هم به این دنیا فحشه ناموس بدیم...
البته درونه خودمان...
پدر و مادره زجر کش از اینکه زجر کشیدنمان را ببینند بیشتر زجر میکشند.
بیا زجرشان ندهیم...

فعلا که انگار دنیا داره به ناموس من فحش میده.
موافقم باهات.ولی آخه مگه چقدر میشه طاقت آورد؟چقدر میشه خودمون رو بخاطر دیگران ندید بگیریم؟کی بخاطر ما خودشو ندید میگیره؟کی اهمیت میده به این کارمون؟
البته نباید شکست.
آدمی به امید زنده س...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد