این اینترنت آخرش مرا بیچاره می کند! هر روز یک توانایی جدیدی تویش کشف می کنم و از آن به بعد استفاده اش می کنم! گاهی وقت ها فکر می کنم که اگر کامپیوتر و اینترنت باشد می توانم خیلی راحت در یک مکان دور از آدم های حقیقی و اطلاعات عینی زندگی کنم.یا نهایتش برای کار کردن(شغل!کسب درآمد!) اجبارا بیایم قاطی آدم ها و وقت کاری که تمام شد, بروم چیپس و ماست و پفک و شکلات و بستنی ام را بخرم و بعدش یکراست برگردم خانه! همان جایی که دور است از مفاهیم واقعی! و بخزم پشت کامپیوتر و ولگردی وبی کنم! چیپس و ماست و غیره هم باشد برای آخر شب, که می خواهم فیلم ببینم...
شما چه فکر می کنید؟ نظرتون درباره اینجوری زندگی کردن چیه؟
نه
آدم باید تو زندگی بزر شه
ساخته شه
دنیای مجازی آدم رو برای زندگی واقعی نمی سازه فرهاد
نه نمیسازه!
ولی باحاله ها!
من همیشه به زندگی دور از اجتماع و تو خلوت خودم علاقه داشتم... دوست دارم او دنیای خودم زندگی کنم...به دور از همه ی آدمای دیگه و دغدغه هاشون...
منم
شاید اینقدر تنها بودم دیگه ازش خوشم میاد...
گاهی تو این فیلما میبینم طرف اینطوری زندگی می کنه اینقده خوشم میاد...!
aliye!!!!asan zendegi be maniye vaqeiye kalame yani in.....chiyan in adama baba
پس نظرت مثبته
سلام ..
خیلی روان و راحت مینویسی ..خوشم اومد!
rssتو فعال کردم!
هه...!
مرسی
من اصولا روان و راحت می حرفم
هه...
برا تابستون خوبه که بعدش عذاب وژدان نداشته باشی
اینکه به دور از مفاهیم واقعی باشم؟! تابستونمون که فقط 2 ماهه تفریبا
خب اگه سر وصدای مهره های ردیف شده کج وکوله درنیاد خیلی هم یکنواخت نیست مخصوصا با چیپس وماست
مرسی
به روزم
آخ گفتی چیپس دهنم آب افتاد.چیپسم نداریم خونه باز...
مرسی
آخه من موندم این چه طرزه فکره داغونیه ی که شما دارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یکم عمقی تر فکر کنین... این نظر فقط مختص این متن نبودا واسه کل وبلاگتون بود....
منظورتون چیه از طرز فکر داغون؟!طرز فکر به این خوبی!